پرسشنامه اضطراب کتل

1.توجه من نسبت به اشخاص یا سرگرمی ها تقریب به سرعت تغییر می کند.
2.اگر اشخاص نظر خوبی نسبت به من ندارند، این امر مانع آرامش فکری من نمی شود.
3.قبل از اینکه عقیده خود را ابراز کنم، دوست دارم نسبت به صحت آنچه می خواهم بگویم، کاملا مطمئن باشم.
4.تمایل دارم که خود را به دست احاساست حسادت آمیز بسپارم.
5.اگر قرار باشد زندگی ام را دوباره شروع کنم:
6.والدینم را در مورد همه مسایل تحسین می کنم.
7.اگر پاسخ نه بشنوم، ناراحت می شوم، حتی وقتی بدان آن چیزی مکه می خواهم، غیر ممکن است.
8.وقتی با من رفتاری دوستانه تر از آن دارند که انتظار داشته ام، در مورد درستکاری فرد تردید می کنم.
9.والدینم (یا کسانی که مرا بزرگ کرده اند) وقتی دستوراتی می دادند یا اطاعات مرا خواستار می شدند:
10.نیاز به دوستانم، بیشتر از نیاز آنها به من است.
11.من یقین دارم که می توانم نیروهایم را بسیج کنم تا با یک مشکل ناگهانی، مقابله نمایم.
12.وقتی بچه بودم، از تاریکی می ترسیدم
13.دیگران گاهی به من می گویند که به آسانی هیجانم را در صدایم و رفتارم نشان می دهم.
14.اگر اشخاص از محبت من سوء استفاده کنند: الف – احساساتم جریحه دار می شود و کینه به دل می گیرم ب – به زودی فراموش می کنم و می بخشم
15.انتقاد بسیاری از اشخاص به جای آن که به من کمک کند، مرا ناراحت می کنند.
16.غالبا برایم اتفاق می افتد که خیلی زود علیه اشخاص خشمگین شوم.
17.احساس اضطراب می کنم؛ مثل اینکه چیزی می خواهم، بدون آنکه بدانم چیست.
18.گاهی از خود می پرسم، آیا اشخاصی که با آنها صحبت می کنم واقعا نسبت به آنچه می گویم علاقه مند هستند.
19.من هرگز احساس مبهم ناراحتی هایی مثل دردهای نامعین، اختلالات هاضمه، احساس ضربان قلب و غیره را نداشته ام.
20.در موقع صحبت با بعضی از افراد، آنقدر ناراحت می شوم که به سختی جرات حرف زدن را دارم.
21.به هنگام انجام دادن هر کاری، من بیشتر از اغلب اشخاص، نیرو مصرف می کنم، چون آن را با تمام قوا انجام می دهم.
22.همواره به خود می گویم که حواس پرت نباشم و جزئیات را فراموش نکنم.
23.هر اندازه موانع برایم مشکل و ناخوشایند باشند، ایستادگی می کنم و هدفهای نخستین خود را حفظ می کنم.
24.در موقعیت های مشکل، هیجان زده و سردر گم می شوم.
25.گاهی کابوس هایی می بینم که خوابم را مختل می کنم.
26.وقتی در مقابل مشکلات قرار می گیرم، همواره به اندازه کافی نیرو دارم.
27.گاهی خود را مجبور می بینم که چیزها را بدون دلیل موجه، بشمارم.
28.غالب اشخاص تا حدودی روحیه ای عجیب دارند، هر چند مایل به پذیرفتن آن نیستند.
29.وقتی در مقابل دیگران مرتکب اشتباهی می شوم، می توانم آن را سریعا فراموش کنم.
30.من احساس بدخلقی می کنم و نمی خواهم فرد یا افراد دیگر را ببینم: الف – گاهی ب – تقریبا همیشه
31.در مقابل بدبیاری ها، تقریبا به گریه می افتم.
32.حتی در میان جمع، گاهی احساس تنهایی و بی ارزشی بر من چیره می شود.
33.به هنگام شب بیدار می شوم و به دلیل هجوم افکار، به سختی می توانم بخوابم.
34.حتی اگر مشکلی برایم پیش بیاید، معمولا حالم خوب است.
35.گاهی برای چیزهای بسیار کوچک، احساس گناه یا پشیمانی می کنم.
36.اعصابم آنقدر تحریک شده است که بعضی صداها مثل صدای درب، به نظرم غیر قابل تحمل می آید و مرتعشم می کند.
37.اگر چیزی به شدت ناراحتم کند، معمولا آرامشم را خیلی زود به دست می آورم.
38.وقتی به کار مشکلی فکر می کنم که باید انجام دهم، تمایل به لرزیدن یا عرق کردن دارم.
39.معمولا وقتی به رختخواب می روم، به سرعت خوابم می برد.
40.وقتی به چیزهایی فکر می کنم که اندکی پیش فکرم را مشغول کرده و توجهم را به خود جلب کرده بودند، گاهی دچار حالت تنش یا ناآرامی می شوم.